جدول جو
جدول جو

معنی مصالحه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مصالحه کردن
آشتی کردن پیمان آشتی بستن
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مصالحه کردن
سازش کردن، توافق کردن، آشتی کردن، صلح کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مصالحه کردن
مساومةً
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مصالحه کردن
Compromise
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مصالحه کردن
compromettre
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مصالحه کردن
compromettere
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مصالحه کردن
comprometer-se
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مصالحه کردن
einen Kompromiss finden
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
مصالحه کردن
iść na kompromis
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
مصالحه کردن
идти на компромисс
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به روسی
مصالحه کردن
йти на компроміс
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مصالحه کردن
compromitteren
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
مصالحه کردن
comprometerse
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مصالحه کردن
আপস করা
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
مصالحه کردن
समझौता करना
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به هندی
مصالحه کردن
berkompromi
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مصالحه کردن
مصالحہ کرنا
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به اردو
مصالحه کردن
ประนีประนอม
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
مصالحه کردن
kupatanisha
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مصالحه کردن
להתפשר
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به عبری
مصالحه کردن
妥协
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
مصالحه کردن
타협하다
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
مصالحه کردن
uzlaşmak
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مصالحه کردن
妥協する
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ / شِ نَ شُ دَ)
مصافحت. تصافح. دست دادن در هنگام ملاقات. (از یادداشت مؤلف). دست یکدیگر را گرفتن برای اظهار دوستی: در وقت مصافحه آن درویش تاتکنی را مصافحه نکردند. (انیس الطالبین ص 135)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مصافحه کردن
تصویر مصافحه کردن
دست یکدیگر را گرفتن برای اظهار دوستی
فرهنگ لغت هوشیار
واهر گراندن بغلط انداختن یکدیگر.} ، اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کردگان مغالطه خواهند کرد) (منشات قائم مقام. چا. قائم مقامی 154)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطالبه کردن
تصویر مطالبه کردن
باز جستن طلب کردن چیزی یا حق خود را از کسی، بازخواست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
گفت و گو کردن گفتگو کردن با رجلی سیاسی یا علمی یا ادبی
فرهنگ لغت هوشیار
باز گرفتن، تاوان گرفتن، باز خو است کردن تاوان گرفتن جریمه کردن، مطالبه کردن مواخذه کردن: احسان پادشاه آنست که بر مردم بهانه نگیرد و منقصتها نجویند و مصادره نکنند
فرهنگ لغت هوشیار
باز نگریستن، باز خواندن، بررسی کردن بدقت نگریستن در چیزی برای و قوف بدان: پس از مکه بهندوستان آمد و حال مطالعه کرد، خواندن کتاب یا نوشته ای و فهمیدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
بنرمی رفتار کردن، بتاخیر انداختن کاری را کوتاهی کردن اهمال ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالطه کردن
تصویر مخالطه کردن
مخالطت کردن: هرآن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
کوش کوشیدن، گزافیدن مکاسیدن کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن: ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند، افراط کردن زیاده روی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بیشازنیدن درمان کردن شکردن علاج کردن درمان کردن مداوا کردن: او را باندرون دامغان بردند که معالجه کنند
فرهنگ لغت هوشیار